ناتمام
پای تلویزیون که نشسته بودم قلبم از خوشحالی داشت از قفسه ی سینه ام می زد بیرون تو را می دیدم که چه شجاعانه به دور از همه ی حفاظ های امنیتی طوفان به پا می کنی در لبنان و همینه ی این طوفان تا آن طرف مرز اسرائیل را در هم می نوردد کیف کردم وقتی سید حسن گفت قدم روی چشم ماگذاشتی خیلی خوش آمدی وقتی لبنانی ها با آن لهجه ی شیرین عربی به این قشنگی به تو خوش آمد می گفتند انگار تمام لبنان را می دیدم که تمام قدایستاده به استقبال ایران وقتی بغض کرده بودی من در ایران به جای تو گریستم از شوق ای همه غرور و عزت با خود م گفتم اگر من به جای اوباما،کلینتون، بوش ،نتانیاهو، لیونی،کامرون، سارکوزی و ... بودم تا الان از حسودی یا ترکیده بودم یا خودم را کشته بودم که هر جا می روند سنگ و تخم مرغ گندیده و کفش حواله شان می کنند و احمدی نژاد را با این شکوه و عظمت می پذیرند وقتی سید حسن گفت ما بوی امام خمینی را از تو استشمام می کنیم و نفسهای امام خامنه ای را در تو احساس می کنیم دیدم راست می گوید این سید ما بسیجیان خامنه ای با نفس های حضرت آقا نفس می کشیم باید هم در احمدی نژاد نفسهای خامنه ای را حس کنندمن هم بوی خمینی را از لبنان استشمام می کردم دیدم چطور همه ی لبنان سرشار از بوی خمینی ست هر جا که رفتی با تو آمدم بیروت، ضاحیه ، بنت جبیل ودانشگاه لبنان قبل از سفر شنیده بودم :احمدی نژاد در مرزجنوب به صورت نمادین سنگی به سمت اسرائیل پرتاب خواهد کرد در بنت جبیل لحظه شماری می کردم سنگ را به سمت اسرائیل پرتاب کنی به نمایندگی از همه ی ایران که یک سنگ تو 70 میلیون شاید یک میلیارد سنگ می شد و صاف می خورد وسط تلاویو ای کاش این کار را کرده بودی که این عقده نشود در دل ما که لااقل در طول عمرمان ما هم یک سنگ به سوی اسرائیلی ها پرت کرده باشیم می دانی چه ها می کرد این 70 میلیون ویا شاید یک میلیارد اسرائیل دفن می شد زیر خروارها سنگ بغض و نفرت مسلمانان
Design By : Pichak |